رویای من
خواب بودم
در خواب رویای خوشی دیدم
در میان زمینی سبز
غرق در هاله ای از نور خدا
زیر سایه سار آن بید بلند
رویای خوشی دیدم
چه شکوهی رویای خوشم داشت
رویای من این بود
که تو آنجا بودی
که تو احساس مرا میفهمی
که تو سر اعماق مرا میدانی
در خواب دیدم
که تو میرفتی
به کدام سو بماند
چه مهم
که تو می رفتی
و مرا با خود میبردی
بگذار بخوابم
تا شاید باز
در خواب رویایی را
که به تو انجامد لمس کنم
در بیداری که محال
دربیداری که محال
اوین_سلول انفرادی _ واحد 240 اطلاعات قوه قضائیه_ بهار1382
فرازی از حبسیه ی .حدیث بی قراری ماهان
سید علی عالم زاده .ماهان
در خواب رویای خوشی دیدم
در میان زمینی سبز
غرق در هاله ای از نور خدا
زیر سایه سار آن بید بلند
رویای خوشی دیدم
چه شکوهی رویای خوشم داشت
رویای من این بود
که تو آنجا بودی
که تو احساس مرا میفهمی
که تو سر اعماق مرا میدانی
در خواب دیدم
که تو میرفتی
به کدام سو بماند
چه مهم
که تو می رفتی
و مرا با خود میبردی
بگذار بخوابم
تا شاید باز
در خواب رویایی را
که به تو انجامد لمس کنم
در بیداری که محال
دربیداری که محال
اوین_سلول انفرادی _ واحد 240 اطلاعات قوه قضائیه_ بهار1382
فرازی از حبسیه ی .حدیث بی قراری ماهان
سید علی عالم زاده .ماهان
0 Comments:
Post a Comment
<< Home